♥دزفول پرچم بالا♥ دال مثل دزفول●دال مثل دلاورمردان دزفول●دال مثل دسفیلی آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان نماینده دزفول ؛ حق می طلبد ، تلاش دیگران را به پای خود ننویسیم
به گزارش روناش ، در روزهای پایانی سال گذشته گفتگوی “عباس پاپی زاده پالنگان” نماینده دزفول در مجلس شورای اسلامی در سایت خبری “رهیاب” منتشر گردید و در همان مقطع نشریه دفتر نماینده با عنوان “مردم” بدستم رسید و بنده حقیر آن را بدقت مطالعه کردم و نکاتی را دیدم که بر خود لازم دانستم چند خطی در این خصوص بنگارم.
وی در ابتدای گفتگو اظهار داشته که شبی به یک محله دزفول سر می زند و خدماتی هم که تا امروز ارائه داده برای شهر دزفول بوده است.
جناب پاپی اگر اطلاع ندارید و یا خاطرتان نیست باید عرض کنم که تمامی نمایندگان ادوار گذشته دزفول در مجلس شورای اسلامی این کار را به صورت معمول انجام می دادند و حتی زمانی که در کسوت نماینده مردم دزفول نیز نبودند این روند را بعضا ادامه داده اند که این فقره در خصوص برخی دیگر از مسئولین شهرستان نیز مصداق دارد و تمامی این تلاشها در جهت ارتقاء منزلت و پیشرفت دزفول و شنیدن مشکلات مردم به صورت رو در رو بوده و بسیاری از آنها نیز تمام توان خود را بکار گرفته اند تا خدماتشان به زادگاهشان حتی در این ایامی که پست و منصبی ندارند قطع نشود.
شما در نشریه خود به ارتقاء “دانشکده” علوم پزشکی دزفول به “دانشگاه” اشاره کردید؛ برادر عزیز همه میدانیم که تحقق این امر کار یک روز، یک ماه و یکسال نیست و حق می طلبد که تلاش دیگران را به پای خود ننویسیم البته برخی پیگیریهای شما در این خصوص را هم منکر نمی شویم.
جناب نماینده، لطفا بروید و کارهای سایر نمایندگان را بررسی کنید تا متوجه شوید ایجاد جاده و وعده هایی که بلند پروازانه و تا حدودی رویایی به نظر می رسند نیاز به مصاحبه و چاپ یک مجله رنگی پانزده صفحه ای با تیراژ بالا و “بدون شناسنامه” ندارد.
گفته اید، بحث بیمارستان تامین اجتماعی را پیگیری کردید! خسته نباشید! ولی بنده بخوبی بخاطر دارم در انتهای دوره نمایندگی “سید احمد آوایی” در جلسه ای که در محل فرمانداری ویژه دزفول تشکیل شده بود و بنده حقیر نیز در ان جلسه حضور داشتم، پیگیری واگذاری زمین و ساخت این بیمارستان آغاز شده بود و مکانی نیز برای آن در نظر گرفته شده بود.
البته در دنیا مرسوم است نمایندگان امری را پیگیری می کنند و در صورت به سرانجام رسیدن و اجرایی شدن، آن را در بوق و کرنا می کنند اما از منظر بزرگان دین هر کس کاری را واقعا برای رضای خدا انجام دهد نیاز به اعلام عمومی و تبلیغات ندارد که انشاالله شما هم برای رضای خدا و آسایش تمامی مردم شریف دزفول در تلاش هستید.
در خصوص دانشگاه آزاد مطالبی را مطرح نموده اید که آغاز و بخش اعظمی از نتایج حاصل از آن پیگیری ها از قبل از نمایندگی شما بوده است و جا داشت از دیگر کسانی که در این خصوص پیگیری و تلاش کرده اند نامی می بردید.
البته در این مورد باید به عرضتان برسانیم که اضافه شدن چند رشته به رشته های تحصیلی یک واحد دانشگاه آزاد اسلامی دارای روال خاصی از جمله دارا بودن هیات علمی مرتبط با این رشته ها و برخی زیر ساخت های لازم است که در صورت محیا بودن آنها با تقاضای ریاست دانشگاه و بررسی سازمان مرکزی حتی بدون دخالت شخص وزیر علوم به صورت داخلی انجام می پذیرد کما اینکه در دوران نمایندگی “سید احمد آوایی” بیش از ۳۵ رشته به رشته های دانشگاه آزاد اضافه شد و ندیدیم و نشنیدیم که آقای آوایی که دست بر قضا از نفوذ خوبی در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی برخوردار است، تحقق این امر را در بیلان کاری خود بگنجاند و به نوعی انجام اینگونه کارهای نچندان مهم در حدی نیست که نماینده بخواهد پیگیر تحقق آن باشد.
البته بر کسی پوشیده نیست که با توجه به اینکه مدیریت دانشگاه آزاد در دست آقای هاشمی رفسنجانی و نزدیکان وی می باشد و برخی نمایندگان از جمله شما امضا کننده طورمار علیه وی در ایام پیش از انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم بوده اید به قول معروف” حنای شما پیش این حضرات رنگی ندارد” که مصداق بارز آن انتخاب ریاست کنونی دانشگاه آزاد واحد دزفول است که بنظر می رسد در انتخاب وی از شما نظری خواسته نشده و نقشی در انتصاب وی نداشته اید.
جناب پاپی زاده، در مصاحبه ایی گفته اید سیاسیون دزفول به دنبال منافع خودشان هستند و به انتخابات دوره بعدی مجلس فکر می کنند و موضع گیریهای نماینده پیشین دزفول را به چالش کشیده اید، سوالی من از شما این است؛ شما با نصب بنرهای رنگارنگ، مصاحبه ها، نشریه ها و راه اندازی سایت های زنجیره ایی به دنبال چه هستید!؟
از قدیم گفته اند “ز (به) عمل کار براید به سخنرانی(سخن دانی) نیست ” و “مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید”.
دفتر نماینده بهتر است بجای نصب بیلبرد، چاپ چند صد متر بنر و چاپ نشریه ۱۵ صفحه ایی تمام رنگی که قطعا هزینه زیادی در بر دارد، بگذارد تغییرات مثبتی که در سطح شهرستان واقعا با پیگیری نماینده محترم انجام می گیرد، برای شهروندان ملموس شود که این خود بهترین نحوه گزارش دهی می باشد.
آقای وکیل؛ در مصاحبه با سایت “رهیاب نیوز” گفته اید” من در مساجد دزفول سخنرانی داشتم بعداز پایان مراسم مردم آنقدر نسبت به ما لطف داشتند که حتی به من می گفتند آقای پاپی با کسانی که مزاحمت می شوند برخورد کنید ما پشت سرتان هستیم” بهتر است قدری شفاف باشیم، چه کسانی و به چه دلیل مزاحم شما می شوند و یا از سوی شما مزاحم تلقی می شوند!؟
آقای نماینده، خدمتی که حضرت امام خمینی(ره) آن را وظیفه مسئولین می دانستند و همواره دولتی ها و وکلای مردم را بدان توصیه می کردند، خدمت به معنای واقعی کلمه است، خدمت در عمل، خدمتی که نیازی به گفتن و آمار دادن و بنر زدن ندارد بلکه رضایت خدا، مردم و آرامش اجتماع، خود بهترین گواه آن است.
جناب پاپی، حضرت امام با اشاره به اهمیت خدمت عملی فرموده اند:« جوری عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما می خواهید خدمت بکنید » از نظر امام وقتی مسئولین به مردم خدمت نماید، ملت به کمک و یاری چنین مسئولانی خواهد شتافت؛ « وقتی مردم دیدند که درصدد خدمت به آنها هستید، طبیعی است که آنها هم کمک به شما می کنند.» در صورتی رابطه بین مسئولین و ملت اینگونه خواهد شد که ملت شاهد خدمت صادقانه و دلسوزانه از سوی مسئولین باشد و این حقیقتی است که بخصوص در دهه اول استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران شاهد آن بودیم.
وقتی ملت دید به برکت انقلاب اسلامی آن همه خدمت رسانی در عرصه های بهداشتی، آموزشی، درمانی و…. انجام گرفت، برای بقا نظام اسلامی از جان مایه گذاشت و شرافتمندانه در همه صحنه های ایثار و فداکاری و کمک و یاری در کنار مسئولین بود که عرصه درخشان دفاع مقدس از آئین و سرزمین، یکی از صفحات ممتاز این کارنامه درخشان است.
امیدوارم نماینده جوان دزفول این نوشتار را که از سر دلسوزی نگاشته شده، حمل بر مزاحمت برای خود ندانسته و در مسیر خدمت رسانی به همه مردم شهرستان کوشا و موفق باشد.
* احسان ابرهام
———————————————–
متن مصاحبه پاپی زاده با سایت رهیاب نیوز :
سیاسیون دزفول به دنبال گرفتن ماهی مرادشان از آب گل آلود هستند/از دزفول زنگ می زنند و فشار می آوردند که آقا از وزیر سوال نکن!
عباس پاپی زاده نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت با خبرنگار رهیاب درپاسخ به این سوال که چرا بعضی ها شما را نماینده حاشیه دزفول می دانند تا خود دزفول اظهارداشت: شبی یک محله از دزفول را سر می زنم و عمده وقت من در شهر دزفول می گذرد و خدماتی هم که تا امروز ارائه دادم برای شهر دزفول بوده است مثلا دانشکده دزفول را به دانشگاه تبدیل کردیم ،جاده اختصاصی با همکاری شورا و شهرداری برای فرودگاه زدیم و پروازهای دزفول را دوبرابر کردیم بحث بیمارستان تامین اجتماعی دزفول را بنده پیگیری کردم که به دلیل نداشتن سند زمین بودجه اش برگشت می خورد کارخانه فولادی که در حال پیگیری آن هستم برای کیست؟پروژه ایی عظیم و بی سابقه ایی در دزفول است.
نماینده مردم دزفول گفت:متاسفانه سیاسیون دزفول دنبال گرفتن ماهی مرادشان از آب گل آلود هستند از این جهت که من نسبت به نمایندگان گذشته بیشتر مایه می گذارم همه قبول دارند اگر قبلا یک ساعت برای دزفول وقت می گذاشتند الان سه ساعت شده است با این تفاوت که یک ساعت هم برای روستاها که فراموش شده بودند وقت گذاشته ایم.
وی افزود: شب های گذشته من در مساجد دزفول سخنرانی داشتم بعداز پایان مراسم مردم آنقدر نسبت به ما لطف داشتند که حتی به من می گفتند آقای پاپی با کسانی که مزاحمت می شوند برخورد کنید ما پشت سرتان هستیم.
عباس پاپی زاده تاکید کرد: سیاسیون دزفول دنبال منافع خودشان هستند و به انتخابات دور بعدی مجلس فکر می کنند موضع گیری های بنده را با موضع گیری های نماینده سابق دزفول مقایسه کنید من یقه وزرا را که می گیرم و از آنها سوال می کنم از دزفول زنگ می زنند و فشار می آوردند که آقا این کار را نک
دزفول یکی از قدیمیترین سرزمینهایی است که هویتی کاملاً ایرانی دارد و از نظر باستانشناسی، تاریخی، معماری، جاذبههای گردشگری، زیستگاههای طبیعی و موقعیت کشاورزی ویژگیهای منحصر به فردی دارد. کشف مُهری گلی در منطقه چغامیش، حکایت از کهنترین سند دریانوردی جهان دارد.
به گزارش روناش ، استان پهناور خوزستان در جنوب غربی ایران واقع شده است و دزفول بزرگترین شهرستان بعد از اهواز محسوب میشود که در شمال این استان قرار دارد.شهرستان دزفول از شمال به استان لرستان، از جنوب به شوش و شوشتر، از شرق به شوشتر، گتوند و لالی و از غرب به شوش و اندیمشک محدود می شود. شهر دزفول ۱۵۰ کیلومتر با اهواز و ۷۲۱ کیلومتر با تهران فاصله دارد.
این شهرستان دارای آثار باستانی ارزشمندی است که به عنوان اثر ملّی به ثبت رسیدهاند:
تپههای باستانی چغامیش دزفول
این منطقه در جنوب شرقی شهر دزفول واقع شده و بر اساس شواهد باستانشناسی، قدمت این منطقه به پیش از اختراع خط میرسد. این تپهها تمدن چند هزار سال پیش از میلاد مسیح تا شکوفایی تمدن شوش را در دل خود جای دادهاند. باستانشناسان دانشگاه شیکاگو در کاوشهایی که در این منطقه انجام دادند، آثار باارزشی کشف کردند. اوّلین و قدیمیترین خشتهای پخته در عصر پیدایش خط در این منطقه یافت شده است که چغامیش دزفول را به عنوان اوّلین مرکز خط در ایران زمین معرفی میکند.
همچنین کشف مُهری گلی در منطقه چغامیش، کهنترین سند دریانوردی جهان را نشان میدهد.
سند ارزشمند دیگری که از این ناحیه به دست آمد، یک لوح مربوط به تاریخ موسیقی است که مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد است و تصاویری از اجرای موسیقی را نشان می دهد. به دلیل اهمیت تاریخی این منطقه، باستان شناساندزفول را «شهری از سپیده دم تاریخ» نامیدهاند.
تپّه های باستانی چغامیش با شماره ۴۸۷ در سال ۱۳۴۴ به ثبت ملّی رسیدهاند.
دانشگاه باستانی «جندی شاپور»
شهر باستانی جندیشاپور، در دوازده کیلومتری دزفول در محدوده روستای اسلام آباد واقع شده است. اولین دانشگاه جهان به دستور شاپور اوّل ساسانی در ۱۷۰۰ سال پیش در این شهر تأسیس شد که در عصر خود معتبرترین مرکز علمی جهان بود و رشته هایی چون پزشکی و نجوم در آن جا تدریس میشد.
آثار برجای ماندهی این شهر در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ به شماره ۴۶ در ردیف آثار ملّی به ثبت رسید.
پل باستانی دزفول
قدیمیترین پل استوار جهان و مربوط به دوره ساسانیان است. شاپور اوّل دستور ساخت این پل را داد و چون اُسرای رومی سازندگان این پل بودند، به «پل رومی» نیز معروف شد. این پل حدود ۱۸ قرن است که استوار ایستاده است. در زمان ساسانیان ، برای حفاظت از پل قلعهای در کنار آن بنا شد که فضای پیرامون آن قلعه به نام « محلّه قلعه » معروف شد.
دژپل – نام قدیم دزفول – به دلیل انتساب به این پل و قلعه نامگذاری شده بود که به دلیل اهمیت ارتباطی این پل در دوران دیلمیان ، صفویان، قاجار و پهلوی مرمت و بهسازی شده است. این بنای با ارزش در ۱۵ دی ماه ۱۳۱۰ به شماره ۸۴ در آثار ملّی به ثبت رسید.
مسجد جامع دزفول
این مسجد، قدیمی ترین مسجد دزفول است که در مرکز شهر قرار دارد و یادگاری گرانبها از قرون اوّلیه اسلامی ( احتمالاً قرن سوّم ) است. معماری این مسجد از اصول کاخ ایوان کرخه، الگوبرداری شده است ایوان شرقی از بناهای دوران صفویه است. مرمت و گسترش بخش هایی از مسجد، در دوران صفویه و قاجار صورت گرفت. سبک معماری، شبستان، ستونهای سنگی، آجرکاری و گچ بریهای چشمگیر، این مکان را در جایگاه میراث فرهنگی ایران قرار داده است . این مسجد در ۱۲ اسفندماه ۱۳۱۵ با شماره ۲۸۷ در آثار ملّی به ثبت رسید.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
آرامگاه یعقوب لیث صفاری، سردار و اولین شهریار ایرانی پس از اسلام، در دوازده کیلومتری شرق دزفول واقع شده است. در محوطه آرامگاه بازماندههای شهر باستانی جندی شاپور دیده میشوند. آرامگاه با گنبدی مضرس شکل ساخته شده است. شهرت یعقوب لیث در رسمیت دادن زبان فارسی و احیای هویت ایرانی، در نیمه اوّل قرن سوم هجری است.
دزفول شهر سازه های آبی است، قدیمی ترین سیفون جهان در دوره ساسانی، قدیمی ترین سیستم آبرسانی رودخانه ای جهان و آسیابهای آبی در دزفول ، آثار تاریخی ارزشمندی هستند که قابلیت ثبت جهانی را دارند.
رودخانه «دز» با جلوه ای خیره کننده ، یکی از بی نظیر ترین نمادهای طبیعی ملی است که از میان شهر دزفول عبور میکند و تفریحگاه های ساحلی زیبایی را در مسیر خود ایجاد کرده است . آبشار شِوی (shevi) در شمال دزفول با ارتفاع ۸۵ متر و عرض ۷۰ متر ، بزرگترین آبشار خاورمیانه است که یکی از زیباترین مناظر طبیعی ایران محسوب می شود. همچنین پارک جنگلی ملّی دز تنها بازمانده جنگل های نیمه گرمسیری است که در جنوب دزفول قرار دارد . این جنگل زیستگاه اصلی گوزن زرد ایرانی است.
روستای سنگی لیوس، در شمال شهرستان، با بافت سنگی یکپارچه چند صد سال قدمت و معماری بی نظیر شکوه همزیستی با طبیعت را به نمایش میگذارد و روستای گردشگری پامنار با داشتن قلعه ی شاداب (بزرگترین قلعه طبیعی کشور) و دریاچه شهیون یکی از زیباترین دریاچه های جهان، از نظر گردشگری در کشور کم نظیر است.
دزفول یکی از قطب های مهم کشاورزی ایران است .خاک حاصلخیز و آب کافی شرایط مناسبی را برای کشت مرکبات ، صیفی جات و گل و گیاه فراهم کرده است . مرکبات دزفول بخصوص پرتقال از سالمترین و مرغوب ترین نوع مرکبات کشور محسوب می شوند . دزفول از نظر تولید گل های رز و مریم در کشور بالاترین رتبه را داراست. بخش عمده ای از تولیدات گل دزفول به سایر استان ها و خارج از کشور صادر می شوند.
بافت تاریخی دزفول شامل خانهها، مساجد ، ساباط ها ، حمام ها و گذرگاه های قدیمی است که از نظر معماری یکی از ارزشمندترین بافت های تاریخی کشور است و تا کنون بیش از یکصد اثر ملی از آن به ثبت رسیده است. بافت آجری با معماری اصیل ایرانی و تزئینات زیبا ، دزفول را به «موزه آجری ایران» معروف کرده است.
صنایع دستی دزفول با قدمتی بس طولانی و پشتوانه ای غنی، ذوق و اصالت ایرانی را به نمایش میگذارد. دزفول در سه رشته خراطی، کپوبافی و ورشوسازی، در کشور موقعیت ممتازی دارد. هنرمندان دزفول در رشته ی خراطی موفق به دریافت مُهر اصالت از سازمان جهانی یونسکو شدهاند.
همچنین در زمینه کپوبافی و ورشوسازی نیز با ارائهی محصولاتی متنوع این شهرستان را به قطب مهمی از این صنایع تبدیل ساختهاند.
بقعه سبز قبا ـ آستانه متبرکه ی سبزقبا (برادر تنی امام رضا علیه السلام) یکی از مهمترین زیارتگاه های ایران است. این زیارتگاه مانند حرم حضرت معصومه در قم و شاه چراغ در شیراز ، دارای جاذبه های مذهبی و فرهنگی است که می تواند به عنوان چهارمین حرم معنوی کشور معرفی میشود.
شخصیتهای نامدار دزفول ـ خاتم الفقهاء والمجتهدین شیخ مرتضی انصاری دزفولی، بنیانگذار فقه و اصول جعفری، اولین مرجع شیعیان در دنیای اسلام است که از عالمان بزرگ دزفول است. همچنین شاعران توانمندی چون ناهیدی و کاشف دزفولی نیز از بزرگان فرهنگ و ادب این سرزمین هستند که سروده هایی به زبان محلّی از آنها به جا مانده است.
قلم نی دزفول – یکی از کالاهای مهم تجاری است که از سیصد سال قبل در دزفول کشت میشود و به عنوان مرغوب ترین قلم نی در سطح ملّی و جهانی شناخته میشود . قلم نی دزفول در گذشته به کشورهای مثل ترکیه و چین صادر می شد و اکنون نیز به اغلب شهرهای ایران صادر می شود.
دزفول با اینکه قابلیت یک شهر ملی را دارد اما متأسفانه تاکنون بهگونهای شایسته معرفی نشده است. در وسایل ارتباط جمعی ، کتاب های درسی، مطبوعات و تورهای گردشگری نامی از دزفول نیست. شهری که ظرفیتهای تاریخی، هنری و طبیعی آن می تواند جاذبه های گردشگری فراوانی را ایجاد کند و در نهایت شهری که می تواند به رونق اقتصادی کشور کمک کند.
بهطوری که با وجود پنج هزار هکتار باغات کشت مرکبات این شهرستان هنوز نتوانسته مرکبات خود را با بسته بندی استاندارد به بازارهای جهانی صادر کند.
این درحالی است که مدیران و مسؤلین محلی و کشوری با شناخت ومعرفی جایگاه ملی دزفول و اجرای سیاستهای صحیح میتوانند در جهت شکوفایی ظرفیت های آن گام های مؤثری در جهت آبادانی این منطقه بردارند .
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی
موفقیت های پزشکی دزفول در یک سال و نیم اخیر تشریح شد
به گزارش خبرنگار روناش ، رئیس دانشگاه علوم پزشکی دزفول در آیین نامگذاری ۷ مرکز بهداشتی دزفول به نام ۷ شهید این شهرستان در دوران ۸ سال دفاع مقدس که صبح دیروز در محل سالن اجتماعات غدیر این دانشگاه به همت دانشگاه علوم پزشکی دزفول و با همکاری سپاه دزفول برگزار شد و در پایان هم از خانواده این شهدا با اهدای لوح تقدیر و هدیه تجلیل بعمل آمد ، گزارشی از عملکرد یکسال و نیم دانشگاه علوم پزشکی تقدیم حاضرین نمود .
دکتر عبدالرحیم صائمی با اشاره به فضاهای مناسب دزفول گفت : همه ما تلاش کردیم حاکمیت دولت را در دزفول داشته باشیم و در راستای تعهدی که عزیزان از ما می خواستند حرکت کنیم و به مقصد برسیم و این تلاش ها به خاطر این بود که شرمنده شهیدانمان نباشیم . در یک فضای کاملا بسته و عقب مانده و بسیار طولانی حرکت کردیم تا کمبودها را شناسایی و برطرف نماییم ؛ تا حاکمیت دولت و نظام را در دزفول پررنگ کنیم .
وی افزود : امروز در شرایطی هستیم که دانشگاه علوم پزشکی و فضای آموزشی شناسنامه دار شده است ؛ دولت را دعوت کردیم تا به ما امکانات بدهد . امروز لیاقت مردم خیلی بیشتر از داشته هایمان است ؛ بنابراین اعتماد سازی کردیم ، جاذبه ایجاد کردیم ، تا جایی که امروز ۲ و نیم میلیون جمعیت را داریم درمان می کنیم . ظرفیت اورژانس دزفول ۴ هزار نفر است که در حال حاضر به ۱۶ هزار نفر در ماه سرویس می دهد . جراحی قلب دزفول افتخار شماست . تنها شهری در کشور هستیم که جراحی قلب باز داریم .
دکتر صائمی ایستگاه بعدی را افتتاح مرکز سرطانی دزفول نام برد و اظهار داشت : ۷۲۱ دانشجو در شهر شما دارند کسب عِلم میکنند . ما هم اکنون ۹۲ دانشجوی پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی دزفول داریم . ۳ دانشکده در دزفول فعالیت دارند . مجوز بیمارستان یا زهرا (س) هم گرفته شده است .
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تصریح کرد : باید مراکز علمی و آموزشی را توسعه بدهیم و از سیستم های روز استفاده کنیم تا به توسعه برسیم ؛ آن روز توانسته ایم بخش کوچکی از نیاز مردم را فراهم کنیم . در بخش سلامت تقریبا در حال عبور هستیم و امکانات و تجهیزات در حد متوسط و قابل قبول است . بیمارستان تامین اجتماعی را شروع خواهیم کرد و بخش پیوند کلیه به زودی راه اندازی خواهد شد . الحمدالله شتاب دهنده خطی با هزینه ۱۷ میلیارد تومان در ۷ طبقه در دزفول در حال احداث است ، که امتیاز بسیار بالایی است و با احداث این مرکز خیلی از مشکلات بیماران صعب العلاج حل خواهد شد .
وی در ادامه با اشاره به سرویس دهی بیمارستان و دانشگاه علوم پزشکی دزفول به استان های لرستان ، ایلام و شهرهای همجوار شمال خوزستان گفت : هر سال تعداد دانشجویان بیشتری به حوزه ما افزوده خواهند شد . این دانشجویان سفیرانی هستند که در آینده به نقاط مختلف کشور خواهند رفت .
دکتر عبدالرحیم صائمی در پایان با اشاره به راه اندازی اورژانس هوایی که مجوزش گرفته شده است ، بیان داشت : بر این باوریم تا خدمات بیشتری یه شهروندان بدهیم ؛ به همین منظور با همکاری کمیته امداد امام خمینی (ره) ، ۴۱ خانه بهداشت را پوشش خواهیم دا
بازخوانی پرونده فوت خواننده بندرعباسی بعد از ۸ سال
آیا ناصر عبداللهی به خاطر اجرای قطعه “یا فاطمه(س)” کشته شده است؟
به گزارش سرویس فرهنگی روناش ، بعد از مرگ ناصر عبداللهی، همواره زمزمههایی درباره مرگ مشکوک او وجود داشت. اما اخیراً مهدی براتی از کاربران شبکه اجتماعی فیس بوک در صفخه شخصی خود ادعا کرده است برخلاف باور عمومی، ناصر عبداللهی به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است و به خاطر اجرای قطعه موسیقی “یا فاطمه” در مدح حضرت صدیقه طاهره سلامالله علیها توسط عدهای از متعصبان به قتل رسیده است. متن کامل یادداشت منتشر شده در این باره را از نظر میگذرانید:
اصلی ترین دلیل فوت ناگهانی «ناصر عبداللهی» چه بود؟
اگر می خواهید یک بار برای همیشه ماجرای فوت ناگهانی ناصر در ۳۷ سالگی اش را بدانید ، متن زیر رابه دقت بخوانید. متنی که هرگز و هیچوقت هیچ رسانه ای نتوانست و جرات اش را نداشت آنرا منتشر کند تا واقعیت فوت «ناصر عبداللهی» همیشه مخفی بماند اما امروز این متن را اینجا برای اولین بار منتشر می کنم تا آنهایی که برایشان هنوز این اتفاق یک داستان مشکوک است، برای همیشه از این راز مطلع شوند:
«هفت سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر با وی ، به حالت قهر به منزل پدری اش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش می رود. مدت هاست که بین خانواده همسر وی و ناصر بحث هایی در مورد دلایل اجرای قطعه «یا فاطمه» رخ داده و داییهای همسر وی به شدت از این موضوع عصبانیاند.
ظهر همان روز ناصر که برای بازگزداندن همسرش به محله پدر همسرش می رود، گویی وارد کارزاری شده که افراطیون منتظرش بودند و به سرکردگی دائی های همسرش و وهابی ها و افراطیون مذهبی، مورد حمله قرار می گیرد و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.
بعد از این درگیری شدید، پیکر خون آلود ناصر به منزلش برده می شود و در حیاط خانه و روی تخت رها می شود. پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از ماوقع به خانه می آید و با تصور خواب بودن پدر، توجهی به وی نمی کند. صدای خِر خِر پدر پس از دقایقی توجه پسرش را جلب می کند. تا به سمت پدرش برود و با برگرداندن پدر به سمت خودش، متوجه آثار ضرب و شتم روی صورت پدر می شود. از پدر داستان را می پرسد و ناصر در جواب می گوید که از جایی سقوط کرده و مشکلی نیست. به اصرار پسر به حمام برده می شود تا آثار ضرب و شتم و چهره خون آلود پدر شسته شود ولی به دلیل ضعف عمومی از حال می رود.
از همان روز جدال ۲۷ روزه ناصر عبداللهی با مرگ در بیمارستان های بندر و تهران آغاز می شود و این جدال سرانجام در روز ۲۹ آذر به مرگ مغزی وی و سپس فوت او منجر می شود.»
خانواده عبدالهی به دلیل تفکرات بومی و برخی محدودیتها از بازگویی این ماجرا تا همیشه منع میشود. احسان علیخانی دو سال بعد در سالروز فوت این خواننده در برج میلاد با گفتن برخی جملات حاشیههای فراوانی را در رسانه ها باعث شد تا گمانه زنی ها بیشتر و بیشتر شوند:
«نزدیک یک سال است که فهمیدهایم او {ناصر} به قتل رسیده است در صورتی که این موضوع مطرح نشده بود. همیشه دوست داشتیم این موضوع را بگوییم. صحبت کردن از علی (ع) ساده است، اما ناصر عبدالهی در جایی از امیرالمومنین صحبت کرد که سخت بود.»
بعد از مرگ ناصر عبداللهی و در مراسم سومین سالگرد او نیز مجری مراسم ادعا کرده بود ناصر عبداللهی به قتل رسیده است.
پیش از این نیز محمدعلی چاووشی رئیس موسسه «مشکات» و رئیس اسبق صنف تولیدات محصولات شنیداری در گفت و گویی با تأییر این ادعا گفته بود: “من از آقای دکتر امیدوار رضایی، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی خواهش کردم (چون ایشان فوق تخصص مغز و اعصاب هستند) که تشریف بیاورند که شاید بتوانند این جوان را از مرگ نجات بدهند. ایشان تشریف آوردند. معاینه کردند، مدارک و پرونده پزشکی را دیدند به من گفتند فلانی اینی که گفتند ایشان مسموم شده ، ایشان مواد مخدر مصرف کرده مطلقا در پرونده ایشون وجود نداره. ایشون ضربه خورده. این صدمه که مغز ایشون پیدا کرده به دلیل اصابت ضربهای است. این آثار کبودی که در صورت وی در عکسها مشخص است به همین دلیل است. من هم با توجه به نظر یک متخصص پزشکی وقتی گفتند ناصر رو زدند از اقوام پیرامون ایشان سوال کردم که مگه کسی ایشون رو زده؟ گفتند بله و ماجرایش هم مفصل است. گفتم چرا؟ گقتند به خاطر همین تغییرات فکری و عقیدتی که پیدا کرده بود خیلیها از دستش ناراحت بودند”.
همچنین نسرین عبداللهی دختر ناصر عبداللهی نیز دو سال پیش در گفتگویی، نظر پزشکی قانونی در خصوص مرگ پدرش را “شکستگی جمجمه” بیان کرده بود.
اگر این موضوع واقعیت داشته باشد میتوان مرگ ناصر عبداللهی را شهادت به حساب آورد و در صورت تأیید قطعی این موضوع، میتوان لقب شهید را برازنده خواننده قطعه “یا فاطمه” دانست.
گفتنی است ناصر عبداللهی در ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در بیمارستان هاشمینژاد تهران درگذشت و در زادگاهش، بندرعباس به خاک سپرده شد.
فرماندار مسجدسلیمان جزئیات تیراندازی روز گذشته در یک مراسم ختم را که موجب کشته شدن یک دختربچه ۱۰ ساله شد، شرح داد.
به گزارش روناش ، علیرضا گرویی در این باره اظهار کرد: روز گذشته در یک مراسم فاتحهخوانی در یکی از مناطق عشایری مسجدسلیمان، فردی بنا به رسوم طایفهای، اقدام به تیراندازی هوایی کرد که یکی از تیرها به دختربچه ای به نام هستی اسدی ۱۰ ساله اصابت کرد.
وی ادامه داد: تیر به کتف این دختربچه اصابت کرد و خونریزی موجب مرگ او شد. اطلاعات کاملتر در این زمینه توسط پلیس باید منتشر شود.
فرماندار مسجدسلیمان در خصوص ممنوعیت تیراندازی هوایی در مراسمها از جمله عزا و عروسی گفت: شلیک هوایی در مراسم عشایر، فرهنگ غلطی است که جز با فرهنگسازی رفع نخواهد شد. از دیرباز اقدمات زیادی در زمینه فرهنگسازی و ممنوعیت این اقدام صورت گرفته که موجب کمتر شدن این کار شده ولی همچنان این اقدام از سوی عشایر به عنوان یک رسم انجام میشود.
گرویی اظهار کرد: در جلسات مختلف از جمله شورای تامین شهرستان و نمازهای جمعه اقدام به فرهنگسازی در این زمینه کردهایم اما برای رفع این موضوع کار بسیاری باید انجام داد.
منبع : دزنا ۲۴
دزفول ؛ درصدد تکمیل پروژه های ناتمام هستیم / گلایه عـادل دوایـی فر از تغییر کاربری ها
به گزارش خبرنگار روناش ، “عادل دوایی فر” در نطق پیش از دستور خود در جلسه شورای اسلامی شهر دزفول ، با بیان اینکه ما اعضا باید پاسخگوی انتظارات، خواستهها و نیازهای شهروندان باشیم اظهار داشت: توجه به نیازها و خواستههای مردم راهبردیترین هدف من است.
وی ادامه داد: هدف اصلی شورا و شهرداری توسعه و آبادانی در راستای فراهم ساختن رضایت شهروندان است که این مهم با مشارکت مردم زودتر به نتیجه دلخواه مد نظر خواهد رسید چرا که اعتقاد داریم مشارکت عمومی نقش کلیدی در فراهم آوردن ابزار امکانات و بستر توسعه را به دنبال خواهد داشت.
رئیس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر دزفول اضافه کرد: پشتوانه مردمی و مشارکت عمومی سبب نظارت بیشتر شهروندان بر امور و ایجاد دلگرمی برای مسئولان شهری خواهد شد و آنها با تلاش بیشتر در راستای ساختن شهری آباد و با نشاط اقدامات اساسی را به منصه ظهور خواهند گذاشت.
درصدد تکمیل پروژه های ناتمام هستیم
دواییفر در ادامه درباره وضعیت پروژههای عمرانی در شهر دزفول گفت: از آنجایی که اعضای شورای سوم و شهردار وقت، چشم انداز توسعه شهری دزفول را تدوین کرده بودند ، هم اکنون بسیاری از آن اقدامات خوب و کارشناسی شده را دنبال میکنیم و درصدد اتمام پروژههای نیمه تمام هستیم.
وی بیان کرد: از جمله این پروژههای نیمه تمام میتوان به رینگ جنوب شهر، پروژه قائم، پارکینگ طبقاتی در خیابان طالقانی، ساحل سازی، احداث پارکهای محلهای، توسعه معابر و رفع گرههای ترافیکی، احداث اماکن ورزشی در محلات، ارتقای مبلمان شهری، تفکیک زباله و همچنین توجه به نیازهای فرهنگی اشاره کرد.
رئیس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر دزفول خاطرنشان کرد: همچنین با توجه به تکمیل لوله گذاری طرح فاضلاب بخشی از خیابانهای شهر و به دنبال قولی که به مردم داده بودیم روکش آسفالت را آغاز و در حال انجام داریم.
عضو شورای اسلامی شهر دزفول با ذکر این که در تلاش هستیم که ساحل سازی همچنان تداوم داشته باشد عنوان کرد: ساحل سازی از اقدامات خوب شورای سوم و شهردار وقت بود که اعضای شورای فعلی نیز به تداوم ساحل سازی صحه گذاشته و با حمایت و همدلی درصدد هستیم که ساحل سازی با سرعت هر چه بهتر به سرانجام برسد.
دواییفر در پاسخ به اطلاعیههای فروش زمینهای دارای کاربری فضای سبز بهمنظور احداث مسکن که با اعتراض بعضی از شهروندان روبرو شده، ضمن گلایه مندی از هرگونه تغییر کاربری فضاهای خدماتی و رفاهی بیان کرد: با درخواستهای شهرداری تا جایی که متضاد با منافع شهر و شهروندان نباشد موافقت و در سریعترین زمان ممکن به لوایح شهرداری پاسخ میدهند و نهایت همکاری را با شهرداری دارند.
وی تصریح کرد: همان گونه که از هر اقدام خوب شهرداری دفاع میکنیم در برابر اقدامات غیرکارشناسی و احساسی نیز تمام قد خواهیم ایستاد و مخالف اقدام شهرداری مبنی بر هر گونه تغییر کاربری زمین فضای سبز و خدماتی و رفاهی به مسکونی و فروش آن هستیم چرا که این کار را خلاف مصالح شهر و شهروندان و همچنین حذف و حراج سرمایههای پایدار شهر میدانیم و باید از سرمایههای شهر صیانت کنیم و کوچکترین لغزشی در این اقدام غیرکارشناسی، بزرگترین صدمه و آسیب را به شهر و شهروندان خواهد رساند.
رئیس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر دزفول گفت: حمایت از طرحهای درآمدزا و پایدار و تولید ثروت برای شهر و شهروندان در چارچوب قانون، از اهداف راهبردی و رسالت مهم شورا است و اطمینان میدهم هر آنچه در توان دارم را برای رفاه شهروندان و اعتلا و آبادانی دزفول به کار خواهم گرفت.
دواییفر در پایان با بیان اینکه وقتی منافع مردم در میان باشد قاطعانه از آن دفاع خواهیم کرد و در راستای صیانت از حقوق و سرمایه مردم در مقابل هیچکس کوتاه نخواهیم آمد، اظهار کرد: کسی که در مقابل خدا زانو زد مطمئن باشید همیشه در مقابل هر قدرت زیاده خواهی زانو نخواهد زد و استوار خواهد ماند.
به گزارش روناش ، “رسول دوایی فر” هم در فروردین ماه ۱۳۹۳ در نطق پیش از دستور خود به مواردی تامل برانگیز اشاره ، که اهم آن جهت کسب اطلاع بیشتر خوانندگان در پی می آید :
جناب رئیس : هرچند در درایت و کاردانی جنابعالی و سایر همکاران محترم هیچ تردیدی ندارم ، اما احساس می کنم که اخیراً کارهایی در شهرداری و شورای شهر انجام می شود که به نظر می رسد احتمالاً و بعضاً وجاهت قانونی نداشته و در بعضی موارد هم از نظر فنی مقرون به واقعیت نمی باشد.
الف) انتصاب معاونت فرهنگی در شهرداری که علیرغم تصویب شورا و آوردن آرای لازم و با وجود همه احترامی که برای اعضای محترم شورا قائلم ، باید به استحضار عزیزان برسانم که مصوبه شورا خلاف قانون بوده و مصوبه شورا برای تشکیل معاونت فرهنگی کفایت نمی کند ، بلکه باید بر اساس مصوبه شورا با پیگیری از طریق وزارت کشور و استانداری ابتدا معاونت فرهنگی در چارت تشکیلاتی شهرداری منظور و بعد از آن نسبت به انتصاب معاونت فرهنگی اقدام شود و لاغیر.
ب) همانطوریکه همه عزیزان مستحضرند با توجه به صراحت قانون ، اختیار شهردار برای معاملات اعم از خرید و فروش و غیره سقف معینی دارد و مازاد بر آن باید با مصوبه شورا انجام پذیرد که اخیراً مشاهده گردیده معاملاتی با مبالغی بیش از سقف اختیارات قانونی شهردار محترم صورت گرفته که امیدوارم مِنبَعد این موضوع رعایت شود و معاملاتی که در سابق انجام شده به اطلاع اعضاء محترم شورا برسد.
ج) اخیراً مشاهده گردیده که دسترسی ها و رمپهای جنب پل قدیم به لطف و پیگیری بعضاً از اعضای محترم شورا و همکاری و مساعدت شهرداری آسفالت گردیده ، دستشان درد نکند ، خدایشان قوت ، اما نمیدانم این کار فنی بزرگ با کدام تدبیر فنی و تحقیق فنی تری انجام گرفته است ؟!
اعضای محترم شورا باید به استحضار شما برسانم که اصلاً هدف از اجرای پروژه میدان پل قدیم صرفاً به منظور شناخت و ثبت جهانی پل قدیم بوده و سنگ چینی رمپهای بغل پل صرفاً با هماهنگیهای قبلی و تأکید و تأیید اداره میراث فرهنگی و دفتر یونسکو در شهرستان دزفول به منظور حفظ همخوانی با ابنیه پل تاریخی و تسریع در جهت ثبت جهانی این اثر سنگ فرش گردیده ، که اینگونه معمولی و ساده اندیشانه اقدام به آسفالت روی سنگ فرش می نمایند.
نهایتاً سوال این است که آیا بهتر نبود به جای آسفالت و مخدوش نمودن این طرح عظیم ، این هزینه صرف حذف اضافات پل مثل پیاده روی فلزی می شد که بخشی از آن در سال گذشته جمع آوری و توقف آن باعث آسیب های جدی به این اثر ارزشمند و تاریخی در بارانهای اخیر نمی شد ؟ اما چه باید کرد که گاهاً احساساتمان بر منطقمان غلبه می کند و کاری هم از دست هیچ کس ساخته نیست.
د) اعضای محترم شورا به رغم پیش بینی مبلغ ۳۷ میلیارد و ۹۰۰ میلیون ریال فروش املاک شهرداری در بودجه سال ۱۳۹۳ ، با احترام به رأی اعضای محترم در مصوبه فروش زمین دارای کاربری فضای سبز کوی حافظ باید به اطلاع اعضای محترم شورا برسانم که املاکی قابل فروش و واگذاری هستند که دارای کاربری مسکونی ، تجاری ، اداری و غیره می باشند و فروش اراضی فضای سبز تحت هر شرایطی ممنوع می باشد . از آن مهمتر عدم درج مصوبه در دفتر شورا و انعکاس مصوبه فروش زمین دارای کاربری فضای سبز به فرمانداری محترم سوال برانگیز و خلاف قانون است که باید این مهم از طریق هیئت رئیسه محترم شورای اسلامی شهر دزفول رعایت گردد.
سیاسیون دزفول دنبال گرفتن ماهی مرادشان از آب گل آلود هستند/من بیشتر از نمایندگان گذشته مایه گذاشتم
به گزارش شبکه خبری دز(دز ان ان) به نقل از رهیاب، عباس پاپی زاده نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت و درپاسخ به این سوال که چرا بعضی ها شما را نماینده حاشیه دزفول می دانند تا خود دزفول اظهارداشت: شبی یک محله از دزفول را…
به گزارش شبکه خبری دز(دز ان ان) به نقل از رهیاب، عباس پاپی زاده نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت و درپاسخ به این سوال که چرا بعضی ها شما را نماینده حاشیه دزفول می دانند تا خود دزفول اظهارداشت: شبی یک محله از دزفول را سر می زنم و عمده وقت من در شهر دزفول می گذرد و خدماتی هم که تا امروز ارائه دادم برای شهر دزفول بوده است، مثلا دانشکده دزفول را به دانشگاه تبدیل کردیم ،جاده اختصاصی با همکاری شورا و شهرداری برای فرودگاه زدیم و پروازهای دزفول را دوبرابر کردیم بحث بیمارستان تامین اجتماعی دزفول را بنده پیگیری کردم که به دلیل نداشتن سند زمین بودجه اش برگشت می خورد کارخانه فولادی که در حال پیگیری آن هستم برای کیست؟پروژه ایی عظیم و بی سابقه ایی در دزفول است. نماینده مردم دزفول گفت:متاسفانه سیاسیون دزفول دنبال گرفتن ماهی مرادشان از آب گل آلود هستند از این جهت که من نسبت به نمایندگان گذشته بیشتر مایه می گذارم همه قبول دارند اگر قبلا یک ساعت برای دزفول وقت می گذاشتند الان سه ساعت شده است با این تفاوت که یک ساعت هم برای روستاها که فراموش شده بودند وقت گذاشته ایم. وی افزود: شب های گذشته من در مساجد دزفول سخنرانی داشتم بعداز پایان مراسم مردم آنقدر نسبت به ما لطف داشتند که حتی به من می گفتند آقای پاپی با کسانی که مزاحمت می شوند برخورد کنید ما پشت سرتان هستیم. عباس پاپی زاده تاکید کرد: سیاسیون دزفول دنبال منافع خودشان هستند و به انتخابات دور بعدی مجلس فکر می کنند موضع گیری های بنده را با موضع گیری های نماینده سابق دزفول مقایسه کنید من یقه وزرا را که می گیرم و از آنها سوال می کنم از دزفول زنگ می زنند و فشار می آوردند که آقا این کار را نکن! پا نوشت: البته در گفتگوی تلفنی با مهندس پاپی زاده وی اظهار داشت: از گفته های من بد برداشت شده است. شهر نیاز به آرامش دارد و نبایستی این آرامش را بر هم زد.
سکوت کافیست، از حق دزفول دفاع کنید!
وضعیت این روزهای دزفول به مثابه خانواده ای می ماند که پدر و مادر آن خانواده در قید حیات هستند ولی فرزندان گستاخانه قصد دارند خانه پدری را تکه تکه کرده و هرکدام سهمی را ازآن خود نمایند! مخلص کلام اینکه شنیده ها حاکی از آن است که روز چهارشنبه…
وضعیت این روزهای دزفول به مثابه خانواده ای می ماند که پدر و مادر آن خانواده در قید حیات هستند ولی فرزندان گستاخانه قصد دارند خانه پدری را تکه تکه کرده و هرکدام سهمی را ازآن خود نمایند! مخلص کلام اینکه شنیده ها حاکی از آن است که روز چهارشنبه هفته جاری جلسه ای در یکی از ادارات دولتی برگزار خواهد شد تا در خصوص برخی اراضی دزفول تصمیماتی اتخاذ شود! شهرهای همجوار از وضعیت نابسامان و ناپایدار دزفول در برخی سطوح مدیریتی سوء استفاده کرده و با عنوان نمودن ادعاهایی خواستار سهمی برای خود شده اند ! اندیمشک از شمال غرب خواهان پایگاه چهارم شکاری دزفول و دانشگاه جندی شاپور دزفول است و همچنین رود دز تا ورودی سد تنظیمی(علی کله) است، گتوند خواهان الحاق اراضی سردشت دزفول به این شهر است و در جنوب شوش خواهان این است که تا چهار راه آوج را ضمیمه شهرستان خود کند. حال باید از مسئولان شهرستان دزفول پرسید چه برنامه ای برای این سهم خواهی نابجا دارند، آیا سوء مدیریتهای گذشته، سبب از دست دادن اراضی دزفول همچون سد دز، کوی نیرو، کارخانه شیر، هفت تپه و چندین روستای شرق جاده اندیمشک- شوش و… نبوده است؟ آیا مدیران گذشته بخاطر بی عرضگی یا خوش خدمتی کوتاهی ننموده و این همه اراضی و امکانات را به سهولت همانند “قرارداد ترکمن چای” از دست نداده اند؟ جالب اینجاست مطالبات مردم دزفول در این ۳۳ ساله ادا نشد، که هیچ، در این سه دهه هر سال بصورتهای مختلف شهرستان دزفول در حال از بین رفتن است! تمام کنید این همه دشمنی و اختلافات را ، تمام کنید کج سلیقگیها را، کنار بگذارید تنگ نظریها را، اندکی به فکر مردم و دزفول باشید، چرا مردم باید تاوان اختلافات مسئولین را بدهند! همین اختلافها بوده که دولت هیچ فعالیت چشمگیری در این سی سال و اندی گذشته در دزفول انجام نداده است! اگر همت خود مردم و خیرین دزفول نبود هنوز حتی برای ما یحتاج اولیه خود با مشکل مواجه بودیم! بیایید در سالی که بنا بر منویات مقام معظم رهبری، حمایت و تقویت اقتصاد کشور مورد تاکید قرار گرفته است اول از خانه و زادگاه خود حمایت کنیم،تا منابع اقتصادی، فرهنگی و صنعتی خود را به راحتی از دست ندهیم زیرا ملتی هر چند کوچک اگر نتواند از تمامیت ارضی و حقوق خود دفاع کند محکوم به فناست! حتی اگر یک وجب از خاک و آب این منطقه بدون رضایت مردم جابه جا شود خیانت به کشور و خیانت به مردم است، شهر و کشور و زادگاه همانند دین و ناموس تقدس دارند، همانگونه که پیامبر مکرم اسلام فرموده اند: “دوست داشتن وطن از ایمان است”، پس مسئولان محترم لطفا تلاش نمائید به مقدسات مردم بی حرمتی نشود و تا آخرین حد توان از آن پاسداری نمایند. البته در برخی موارد باید گفت”از ماست که بر ماست” زیرا عده ای جهت رسیدن به مطامع شخصی خود و جلب نظر و حمایت عده قلیلی افراد برخی مناطق، قول خودمختاری و جدا شدن منطقه مذبور را از دزفول میدهند و طوری با اطمینان سخن می گویند که انگار دزفول ارث پدری آنها بوده و اختیار تام در واگذاری و تکه پاره کردن آن دارند. با رجوع به مصحف شریف نهج البلاغه در میابیم که از صفات مورد تاکید و نظر مولی متقیان حضرت علی(ع) برای انتخاب فرمانداران بلاد اسلامی در آن زمان شجاعت در عین درایت بوده است که امیدواریم مسئولین شهرستان این نکته ارزشمند را سرلوحه کار خود قرار داده باشند و اگر تاکنون اینگونه نبوده در صدد اصلاح خود برآیند. مسئولان عزیز شما بهتر از همه می دانید که مردم دزفول در تمامی عرصه ها و ادوار خصوصا در ایام دفاع مقدس با نثار جان و مال خود و فرزندانشان ثابت کرده اند بسیار دانا، شجاع و ایثارگر و در عین حال آرام، نجیب و صبور هستند پس با برخی کوتاهی ها و کم کاریها و پرداختن به حاشیه بجای متن، سبب سلب آرامش مردم نشوید، از حق و حقوق شهر و دیار خود در تمام زمینه ها دفاع کنید که اگر کوتاهی کنید خیانت به مردم شهید پرور دزفول کرده اید! و اگر توان دفاع از حقوق و حریم مردم را ندارید با شجاعت جایگاه خود را به فردی لایق و توانمند بسپارید که بتواند بدون ترس و با بصیرت، حق مردم را که بگفته حضرت امام خمینی(ره) ولی نعمت مسئولین هستند را ادا نماید. بدانید که خداوند تبارک و تعالی ناظر و آگاه بر اعمال و نیات شما است. شبکه خبری دز
ملا محمد تقی ناهیدی دزفولی
تاثیر شعر ناهیدی بر گویش دزفولی
حسين نصيرباغبان(
همیشه در میان ملل متمدن جهان، شعر در شکل گیری فرهنگ و تمدن آنها نقشی مثال زدنی داشته است تا جایی که در تعاریف فرهنگ، شعر را همیشه بعنوان یک پایه اساسی فرهنگ نامبرده اند . گویش دزفولی بعنوان گویشی که نشان از فرهنگ عیلامی داشته، همانند خط آن ناشناخته باقی مانده است. افرادی همانند مرحوم ملامحمدتقی ناهیدی، با شعر خود به گویش محلی دزفولی، توانسته اند لغاتی که بر سر زبان ها بوده به بهترین روش، یعنی بوسیله شعر ثبت کرده و در تاریخ این قوم ماندگار سازند. در این تحقیق، پنجاه و اندی از واژگانی که در اشعار مرحوم ناهیدی بوده و اکنون کاربرد نداشته و یا کم کاربرد و در حال فراموش شدن هستند جمع آوری و شمارش شده است؛ البته این بخشی از واژگان بوده است و متاسفانه بایستی ذکر نمود که منابع برای تحقیق در مورد مرحوم ناهیدی بسیار محدود و ناچیز بوده اند و این اثر ادعایی ندارد که تمامی واژگان فراموش شده را در بر بگیرد با این حال آنچه در توان این حقیر بوده صورت گرفته است؛ تا بدین وسیله گوشه ای از تاثیر شعر ناهیدی بر فرهنگ و گویش دزفولی را نشان دهیم. این مقاله جهت ارائه به همایش مرحوم ملا محمدتقی ناهیدی دزفولی تهیه گردید. لازم به ذکر است که از استاد ارجمند، جناب آقای عرب و موسسه دزفول شناسی که در جهت دهی به این اثر به اینجانب کمک وافری نمودند تقدیر و تشکر نمایم.
نقش شعر در شکل گیری فرهنگ
فرهنگ همیشه برای شکل گیری و بقا نیاز به عاملی دارد که از گذشتکان به آیندگان انتقال یابد. در این مرحله، شعر بعنوان یک وسیله ارتباط، بهترین عامل بوده و خواهند بود . در جامعه ایرانی ما در طول تاریخ چنانچه به عواملی که باعث تداوم فرهنگ ایران و زبان پارسی بوده است توجه کنیم، بخوبی در می یابیم که شعر یکی از بهترین وسایل بوده است؛ شعر بعنوان یک سخن موزون و با شور و عشق در میان همه آدمیان مورد استقبال بوده است و چنانچه شما به میان مردم رفته و پرسش نمایید که آیا شما شعری به خاطر دارید که بیان نمایید، بی شک نمی توان کسی را یافت که حتی یک بیت در ذهن نداشته باشد، و این امر یکی از نشانه های تاثیر شعر است. حال اگر کسی مطالبی را با کلماتی بصورت شعر درآورد بی گمان محتوا و ظاهر آن کلمات باقی مانده و منتقل می شود، این چنین است که می توان فرهنگی را از گذشتگان به آیندگان انتقال داد. این عامل ارتباط در جامعه ایرانی نقشی را ایفاء نموده است که بطور نمونه می توان شاهنامه حکیم فردوسی طوسی را نام برد. که توانسته است در فرهنگ ایران زمین تاثیر انکار ناپذیری را داشته باشد و باعث شود تاریخ و آداب و رسوم قوم ایرانی، و چگونگی درگیری آنان با اقوام دیگر و... را نشان دهد. این اثر شگرف مورد ستایش بزرگان ادب نه تنها در سطح داخلی، بلکه در سطح بین المللی واقع شده است و امروزه بعنوان یک اثری فرهنگی در سطح جهان شهرت دارد.
در میان مردم ایران زمین شاید گویش دزفولی و حتی خود نام دزفول شناخته شده نباشد. ولی این گویش را نمی توان در میان گویش های ایرانی نادیده گرفت؛ گویش خوزی(دزفولی) به گفته ابن ندیم در الفهرست بعنوان گویش دربار هخامنشیان و حتی زبان مطایبه و شوخی آنها بوده است.[1] متاسفانه هر غیر دزفولی ای که این گویش را بشنود بیاد گویش لری می افتد در حالی که از لهجه و کلماتی که در این گویش می باشد استقلال این گویش نمایان بوده و بقول برخی محققین، این گویش برادر گویش های لری و بختیاری می توان دانست.[2] [3]
اگر چه شعر محلی ای که توسط مرحوم ناهیدی به عرصه وجود نهاده و ثبت شده است در سطحی کوچک از این مرز و بوم ایران یعنی دزفول می باشد و شاید نتوان گفت بر زبان و شعر پارسی اثری چشمگیر داشته ولی تاثیر شعر ناهیدی را بر ادب و هنر دزفول نمی توان نادیده انگاشت. بطوریکه شعر دزفولی و محلی در میان مردم دزفول با نام ناهیدی قرین می باشد. و امروزه هر جوان دزفولی که بدنبال دیوان شعری از اشعار محلی دزفولی باشد سراغ دیوان ناهیدی را می گیرد. ولی متاسفانه این حقیر تعداد زیادی از عزیزان را دیده ام که بدنبال دیوان ایشان رفته ولی چیزی عایدشان نشده است. و نشان از درخواست جوانان برای چاپ دیوان ناهیدی است.
استاد ارجمند جناب آقای دکترسنگری در مورد تاثیر شعر ناهیدی بر بقای گویش دزفولی در مقدمه دیوان مرحوم ملا محمد تقی،چنین تقریر فرموده اند:« شعر ناهیدی آئینه تمام نمای فرهنگ و رسوم و باورهای مردم دزفول در پنجاه سال گذشته است. و بهترین معیار برای بررسی و مطالعه در تحولات و دگرگونی های زبان در گویش دزفولی. شاید سروده های ناهیدی را نسل جوان امروزی به دشواری بخوانند و با بسیاری از واژگان و رسوم آشنایی نداشته باشند. امروز تقریبا هیچ جوان و نوجوانی از اسم «سوخارون» یا «سه خواهران» اطلاعی ندارد و چاپ و توضیح این سروده ها نسل امروز را با گذشته آشنا تر و سیر تحول فرهنگ و زبان را روشن تر و آفتابی تر می سازد.»[4]
آری با پیشرفت تکنولوژی و فراموش کردن لغاتی مانند( بچه تیلون و...) استفاده از این اشعار حتی بصورت مکتوب باعث می شود که خواننده و حتی محقق در این زمینه از وجود چنین کلماتی بهره ببرد. از طرفی برای زبان شناسان در جهت کشف ریشه کلمات، با توجه به اینکه گویش دزفولی گویشی است که یادگار تمدن عیلام است برای زبان شناسانی که در جهت تحقیق و تطبع در زبان پارسی اصیل هستند مفید واقع گردد.کار عظیمی که مرحوم ناهیدی در ماندگاری گویش دزفولی انجام دادند ثبت کلمات دزفولی در اشعار خود بوده است. گر چه شاید ناخواسته این کار بزرگ و با ارج را انجام دادند ولی امروزه می بینیم که اشعار ناهیدی نقش مهمی در تحقیقات محلی دزفول در مورد زبان شناسی و گویش شناسی می باشد. منبعی از لغات دزفولی که اگر به فردی دزفولی مراجعه نموده و بگویند چند واژه قدیمی را از گویش دزفولی ذکر بنما کمتر بیاد بیاورد در حالی که مرحوم ناهیدی با ثبت و ماندگاری این کلمات بطریق شعر یک تحول عظیمی در تحقیقات زبان شناسی دزفولی بوجود آوردند. آقای غفاری در کتاب خاطرات خود هنر اول مرحوم ناهیدی را شاعری می داند و هنر دومش را که از هنر اول او ارجمند تر است گردآوری واژه های فارسی اصیل است که در زبان غنی دزفولی فراوانند و نزدیک به دو نسل می باشد که مهجور مانده اند و اگر طبع سیال ناهیدی نبود، در این زمان دیگر کسی حتی یک کلمه از آنها را به یاد نداشت.[5] ایشان خاطره ای نقل می کنند که ذکر آن خالی از لطف نبوده و به اهمیت تاثیر شعر ناهیدی می افزاید و آن چنین است:« هر کس تا حدودی از گذشته دزفول آگاهی دارد می داند، در زمان حکومت مرحوم دکتر مصدق، شهر دزفول دستخوش اغتشاش بود. جای علل نقل آن نیست! در آن موقع برخی از متمکنین مهاجرت کرده و به تهران و اطراف رفته بودند. با اینکه دولت ایران و دولت انگلیس بر سر ملی شدن نفت اتفاق نظر سیاسی نداشتند بانوی خاور شناس انگلیسی که عنوان پرفسوری دارد، وارد ایران می شود و به مقامات دانشگاه تهران مراجعه می کند تا ترتیب رفتنش را به دزفول و سنندج فراهم نمایند که در مورد ریشه زبان پارسی تحقیقاتی به عمل آورد. او تاکید دارد اول به دزفول بیاید. یکی از استادان مسئله را با مرحوم آیت الله میر سید محمد بهبهانی مجتهد متنفذ آن زمان در میان گذاشته و تقاضای انجام آن را دارد . مرحوم بهبهانی از مرحوم آقای سید محمدعلی مدرس دزفولی می خواهد که ترتیب این مسافرت داده شودآقای سید محمدعلی مدرس هم دانشمند محترم آقای حاج سید علی کمالی را تشویق می کنند که خاور شناس را تا دزفول همراهی کند.آقای کمالی به شرطی قبول می کند که آقای حاج احمد شاهرکنی با ایشان همسفر شوند. من شرح این مسافرت را از قول مرحوم شاهرکنی نقل می کنم گفت: پس از ورود به دزفول یک ساعتی استراحت کردیم. آقای کمالی فرمودند:«خوبست قلم و کاغذ آماده کنیم و بنویسیم.» این کار را کردیم. حدود صد واژه خانم خاور شناس یادداشت کرد. از سرعت کار ما کاسته شد یکی دو دقیقه می گذشت تا واژه ای بیاد آوریم در آن حال من گفتم: « منتهای کوشش ما به گرد آوری سیصد کلمه نخواهد رسید» . آقای کمالی فرمودند: «فکر دیگری به نظرت می رسد؟» گفتم :« بله » . گفت :«آن چیست؟» گفتم : « ناهیدی تازه از دنیا رفته خوبست به سراغ پسرش ملا شکری بروم و اگر اشعارش را از بین نبرده باشد برای منظور ما گنجی گرانبها خواهد بود.» . آقای کمالی که گویی باری از روی دوشش رداشته ام فرمودند: « پس چرا معطلی؟!»سراغ ملا شکری رفتم و علت به دزفول آمدنم را به او گفتم، گفت: « مقدار زیادی از آنها را به رودخانه انداخته ایم ولی یک خورجین پر موجود است.» آنها را درآورد به اتفاق کاغذها را به منزل رساندیم . خاورشناس طوری به زبان فارسی مسلط بودند که وقتی حرف می زد لهجه نداشت و کسی فکر نمی کرد یک خارجی است که صحبت می کند. شروع به نوشتن کرد پس از دو ساعت هیجان زده از جا بلند شد و گفت:« هر چه را خواستم یافتم، هرگز فکر نمی کردم به چنین گنج شایگانی دسترسی پیدا کنم.» آنگاه قاطعانه گفت: « ریشه زبان فارسی را تنها در دزفول باید جستجو کرد.»[6]
: چنبره، گردنگیر کسی شدن
بَد گِل و بَد قَوارَیَ زونَ کُوردَ وَرُم بِ مین خُونَ[7]
بد گل و بد ترکیب یک زن / در خانه بر من چنبره زده است
* خلوت
چِل پِین سالَ زَس قَدُم چی غُول/ حُوشُمون کُورد اَ هَر چِی داشتیم [8]
چهل و پنج سال است که چون غول شریک زندگیم شده / خانه ما را از هر چه داشتیم خلوت[خالی] کرد.
* گِلاک
بَعد بیسُّم نَدیمِ یَ مَلاک/ دا دَسُم کلِّ مالشَ مِلسِ
بعد ندیم یک ملاک شدم / همه مالش را بسادگی بدستم داد.
*: باشتاب، یک نوع حرکت حیوان
اُمَّ هَم پی ما رَمَزُون/ همچِ پَرپَر اَ دَسِش رَف شَعبُون[10]
باز هم ماه رمضان با شتاب آمد و (ماه) شعبان بسرعت پایان رسید.
* بُقِ رون
نترم دَسُم زَنُم هَر دَم اُو/ اُو کَشی کُنُم تا [11]
نمی توانم دستم را هر لحظه به آب بزنم (یا) پایم را تا بیخ ران طهارت دهم [بدین وسیله تظاهر نمایم].
* : دل خون، آبی که در اثر شستن ظرف خمیر باقی می ماند
فِکرِاُوشونَ بِدِل هَم دارُم/گوش تُ دِی دِلتَ مَکُن اُو اَنگون[12]
فکرآنها را نیز دارم. برای آنها دلخون مباش.
* لیک
تا کِی اَ دَر مُ آیُم ، زونَم زَنَ نُهام چیک/ کمتَر اَ تورَ نِیسُم، وِرسُم هِلُم دُتا لیک[13]
تا کی از بیرون بخانه بیایم و زنم جلوم«چیک» بزند/ کمتر از روباه نیستم برخیزم و دوباره زوزه بکشم.
: کوچک
: انبار جای آرد
اَوَّل اَ پُشتِ تُوپُو، جورُم مُ کُونَ کُوشُم/پوشُم هِلُم مُ وِیلا، جامُندَ حُوشُم[14]
اول از پشت «تاپو» کفش کهنه ام را پیدا کنم بپوشم و خانه «جامنده» را اندکی بی صاحب بگذارم [بروم].
* شُوبی
دُینا بیسَّ ، رِسقِ مُ چی کَموتَر /میرُم خُدُم جِهُنِّم، غُسَّب خوَرُم دُ بیشتَر[15]
دنیا مانند شهباز و رزقم کبوتر شده است / خودم بمیرم به جهنم ، دوبرابر غصه می خورم که.
: بالاپوش
: الکی، به رنگ ابلق
اَبلَقَونِی/تُمبونِ تیکَ تیکَم، قَل جومکِی کَلونِی[16]
بالاپوش پاره ام و کفشهای ابلقی رنگ /و تنبان تیکه تیکه و پیراهن آبی
* جُق
دُونُم اگر گُووم جُق، ری اُووَکِ بکَشُم شیک[17]
[اما] اگر لب بگشایم، «روی آب خط کشیده ام»
*:ماهیچه
بَلکِی کُنِن قَوینتَر، هایِ بُوریک[18]
بلکه ماهیچه پای آنها که باریک است،کلفت تر شود.
بچه ها، توله ،جمع کلمه تیله به معنای شیء گرد، به معنای خورشید
: کنایه از حمله کردن
پِی دُو بَرُمشون خُونَ، یَهو سی /گِردشُون کُنُم بِدورُم، آرِن یَواش
یک مرتبه با شتاب آنها را برای بچه ها به خانه ببرم، به دور خود جمعشان کنم و آرام آنها حمله بیاورند.
* : کنایه از درگوشی
بِِی خَبَر یَکتَ بییِس مِینِ وِلات پَم چُومُون/ دَسِ مِیرُونُو زَنُون پِی بین هُومُون[20]
ناگهان گفته های رسوایی برانگیز ما در شهر شیوع پیدا کرد،
مردان و زنان داستان عشق ما را تو گوشی به هم می گویند.
* بِلُم
دُونُم آخَر کُنَ کُور عِشقِ رییِش قَل بِلُمَ[21]
می دانم که عشق رویش بالاخره چشم نیم کور مرا کور خواهد کرد.
* باد بِِسَّ
چی تَرَقِّی زَمَ تَش قی بِزَنَ فِسَّ مَکُن/ زونَمَ هِی بِگُووَ گُوش بِ ای باد بِِسَّ مَکُن[22]
چون ترقّه آتشم زده و می گوید[صدای] فِسّه مکن، [و]پیوسته به زنم می گوید«سخن این مرد از کار افتاده را گوش مکن»
* :آب ترنج ترش، آب یک نوع مرکبات به نام بالنگ که از پوستش مربا درست می کنند که زرد رنگ است.
بخدا مُند بِدِلِش هَرکَ نَزَند یَ چُولُم/ری چِ ، بِزَردی خُدِ پُوس نُمبُولُم[23]
بخدا در [بازی طبیعت] هر که از من نبرده باید حسرت بدلش بماند [چون به همه باخته ام]،چهراه ام جون آب ترنج ترش، و بسان پوشت لیموی شیرین زرد است.
* قُر: فتق
:غده
ِ مِینِ پام َ کُجا دیدی یُو اُو دِشبُلُمَ؟[24]
[همانند] فتق توی پا و آن غده مرا کجا[نزد چه کسی] سراغ داری؟
* :کنایه از بد رفتاری، بدقیافه
تییَتُ بَند اَهَر تاجِرو هَر چِی حَجّی /گِر کُتِی خُلقِتَ خُوَش اِغزَ مِکُن [25]
و از هر چه تاجر و حاجی است چشم بپوش ، اخلاق خود را خوب گردان، و بدرفتاری مکن.
* ناتِلِنگ
بَختُمون هَم بیسَ کَم کَم /بونِ رِسقُم یَکِتَ کُل بیسَ بِنگ[26]
کم کم بختم چون بیمار قادر به حرکت نیست، بام رزقم گنبدی شده(قابل سکونت نیست)
:تکه های چوب
:کنایه از «از پای درآوردن»
بیسِنَ دَس پام بِلاشَم چی چِچُول/ بییِسُّم هَمچِ عِیسا پِی دُچُول[27]
دست و پایم مانند تکه های چوب شده است [و]آنچنانم که در بازی عیسا دیگر عضو بدرد خوری نیستم.
* جِرِیت
بَس دُما رِسقُم زَمَ اَمسال / مین سَرُم بیسَ مُقُم حَلوا قُبِیت[28]
بس که امسال دنبال رزقم دویده ام ، مغزم در سرم مانند حلوا قبیت پوک شده است.
* فَناق(احتمالا هنّاق بوده):
ری مِلاکِی رِسقُمون بیسَ /مِلسِ درِّ ی گیرَ وَش سَدگی قَلاق[29]
چهره ملائکه رزقم سیاه شده است، مثل خار دره به آن صد حلزون چسبیده است.
* :فولاد
دِل مَپرس نونِش بُرایا گو چِلِک/ شُو بزَنُم دَر حوششُون تِکِّ تِک[30]
از دلش نپرس « نانش بریده شود» بگو چلک، شب آرام در خانه او را می زنم.
* شَمَل
سی مُ تِینا بیسَ هَم چِل هَم چَپَل / مُ اَ داغِش زَرد بیِیِسُّم چی شَمَل[31]
[او] تنها برای من دیوانه شده [آزارم می دهد]، از غصه اش چون « شمل» زرد شده ام.
* شِمشِلِیق
دُو کَِنُم هَر چِی ب دُماش پِی / نَم گُووَ کَفکُو بیس اییان اَلِیق[32]
هر چه یکپایی بدنبالش می دوم، نمی گوید این [شیفته من] شل شده است.
* رِیتِ پِیت
چی کموتر باز آجات ورزِن دوشیت/ رُو اَدَر جَبیبِر[33] یَواش سی [34]
*
قُشّم نِزیکَ ، دیر/ عُرمِ مُ سَر رفت ، پِی چیکُو ناخِیر[35]
بدبختی من نزدیک، و روزی اندکم دور است، عمرم به شنیدن ناله [زنم] بسر رسید.
: چلو سفید
36
: کنایه از بی اعتنایی
او ، مُ نونِ زُرَّت/ اُو خُوبِ مَردُم ، مُ زِشتِ ملّت[36]
او با بی اعتنایی پلو می خورد ، و من با نان زرت [باید بسازم]،او خوب مردم و من زشت ملت هستم.
* مُف مُف
چَقزَر مِلِقنُم، شو تا سَحَر تُف / تا کِی چی بَچُون، اُفتُم بِ
چقدر شب تا صبح تف قورت بدهم، تا کی مانند بچگان بگریم.
38
* دَنگال
کَباب بیسِیم تَموم اَی اُورِ دَنگال[38]
همگی از این ابر پهناور کباب شدیم.
*)یک مراسمی بوده است برای طلب باران ، دعای باران عامیانه)
سُ چار پَل پو بُریدَ رَف / تُ دَمبَر کُلِّ شَر کُوردی اَبارُون[39]
سه چهار گیسو بریده مراسم سه خواهران را برای طلب باران اجرا کردند، [و گویی بدرخواست آنها] همه شهر را از باران ویران ساختی.
* تافال
تَموم کِپنیدیمُون اَی بارِ تافال[40]
[و در نتیجه] از این بار عظیم ما را از کار انداختی.
* چیچال
نَ شَرَ دَمبَری کُن سی دُ چیچال
نه آنکه بخاطر دو چیچال ، شهر را ویران ساز.
* گال:
سِدا رَعد کِپ بییِس اَچَن زنَ [42]
رعد بسکه داد زده صدایش خفه شده، ساکت گشت.
* گَندال
اَلَرزَ رَنگِ کُل زَردَ چُ
و مردم بس که لرزیده اند [از ترس] رنگ همه چون گنداب [زرد]شده است.
* مُرساق
بَس پِی گُلَّ اَلارِش دَرِ خُونِی مُرساق/ سینَ نَرم تَر اَ حَریر، دِل پَ چِتُور؟ سِنگِ چَمّاق[44]
[از سیمین تن او] که گویی گلوله های ابریشمین است، دَرِ خانه مرساق[ابریشم فروش]را بسته است، سینه اش نرمتر از حریر، پس دل چطور؟ [در صلابت] سنگ چخماق است.
: سیاه
زلف اُو :، رییِش بی بییَ گونَش چِ :لَکات[45]
زلفش چون آس[مشکی] است، رویش، بی بی؛ و گونه اش لکات را می ماند، حکمش از شاه، اگر رویش را ببینی مانند ماه با انگشت [او را به دیگران نشان می دهی].
* دَقِّ:
سَد چِ شیرینُو زُلیخا بِ دَسِش دَقِّیَ[47]
صد امثال زلیخا و شیرین بر دستش همانند خالی می ماند.
*کنایه از اینطرف و آنطرف رفتن
رُوزِ شُو بَس مُ هِی کُنُم /عَوَزِ جُومَ لارمَ بین شِرِوِر[48]
بس که روز و شب این سوی و آنسوی می روم، بجای پیراهن، تنم پاره پاره گشته.
* تُوری
تَنتَ بینِش چِ مُرغُ بییِس لُوری/پُرِ لُووات اَتُو بییِس تُوری[49]
تنت را بنگر که چون مرغ لاری پری برآن نمانده [بدیگر سخن لباس بر تن نداری][و] لبهایت پر از تبخال شده است.
* شُو بین: شاهین
بیسمِ بِنگِشت، چِکُنُم بیسِ فَلَک / مِینِ هَر غَلَّ مُ تَپیدَ چَ بِندِرچینُم[50]
[از دست روزگار] گنجشکی شده ام، [اما] فلک [برای شکارم،چون] شاهین گشته، [یا] در هر کشتزار مانند بلدرچین پنهان می گردم.
* شَراق
وَرَقُم هُفتَ حَریفُم بِگُووم هَر دَم هَشت/مِلسِ بِ دُراق اَرکِ گُروزُم سی رَشت[51]
[در بازی] ورقم هفت[برنده است، اما از بخت بد] حریفم هر دم می گوید: «هشت» . مثل دارکوب را صداری «راق» اگر به «رشت» بگریزم، می ترسم گیلکان دبه کرده[آزارم دهند]
: ......
وار تَقدُو شَرَ زَمَ کُل مُ اَدَرد / کُوردَ سییُم یَکتَ زِیر دُمبِشَ زَرد[52]
به سان«تقزنک» با تلاش بسیار همه شهر را از درد گشته ام، [حتی] دم جنبانک [نیز از بدبختی من] کاری ناروا اجام داده است.
* وِرِیسِی
قاز قِلِنگُم لِفِ هُت هُت خُشَ چَنَ مُشکِی کُورد/ باروَند کُوگِ مُ بَه بَه چِ وِرِیسِی کِ اُو وُورد.[53]
کُلنگ[مرغابی بزرگی است] من، مانند هد هد خودش را به اندازه موشی کرده، کبکم بچه دار شد، اما بچه ای کوچک [همسان] وریس آورد؛
* جُفنَ
گالَ پُشتِی مُ نَبیدُم کِ تَپِس جُفنَ رییُم/ دُوش اَمِین دِیمچَ دُهُو بَرَ فِرِسنیدِنَ سییُم[54]
سنگ پشتی نبودم که لگن چوبین رویم تپید، دیروز از میان دیمچه دو هوبره برایم فرستاده اند.
*: کفش
آسُمُونُم کُلَهَ، بیسَ زِمین سی مُ
آسمان کلاه من است ، زمین برایم کفش شده است.
*:مرغ حق
اَر کِ مَم چی چَقِرُق دُونمَ گُشُم پِی حَق حَق/ بِخُوَرُم تیرِ تُفَنگچی بِزَ نُم دُ مِلَّق
اگر مانند مرغ حق به گفتن: حق حق ، دهنم را بگشایم ، تیر تفنگچی می خورم و ده معلق[پشتک] می زنم.
*توضیح:
1- در پاورقی در برخی موارد بجای بند های مسمط از لفظ«بیت» استفاده شده است.
2- این کلمات از شعر شماره یک تا شعر شماره بیست تا صفحه 175 شمارش و جمع آوری شده است.
1. : بالاپوش
2. : الکی، به رنگ ابلق
3. : سیاه، یک نوع بازی نیز می باشد
4. : چلو سفید
5. : دل خون، آبی که در اثر شستن ظرف خمیر باقی می ماند
6. :آب ترنج ترش، آب یک نوع مرکبات به نام بالنگ که از پوستش مربا درست می کنند که زرد رنگ است.
7. : کنایه از« ازکار افتاده»، برگ یا میوه که زرد شده وبوسیله باد از درخت افتاده
8. بچه ها، توله ،جمع کلمه تیله به معنای شیء گرد، به معنای خورشید
9. : بیخ ران
10. : چشم نیمه کور، پلک زدن، حرکت پلک های چشم
11. : کنایه از بی اعتنایی
12. : کوچک
13. :ماهیچه
14. :عظیم
15. : (بدون معنی)
16. : انبار جای آرد
17. : تب خال
18. :دویدن، احتمالا ترات بوده به معنای تند رفتن و فرار کردن
19. : چوبینه: «نوعی پرونده شبیه مرغابی، به آن کاروانک هم می گویند.»[56]
20. : لب گشودن، اگر حرف (ج) و (ق) را بگویم
21. :تکه های چوب
22. :مرغ حق
23. : کنایه از درگوشی
24. :فولاد
25. خلوت
26. :نانی به اندازه یک چهارم نان معمولی
27. : کنایه از حمله کردن
28. : چنبره، گردنگیر کسی شدن
29. :غده
30.
31. :پهناور
32.
33. :کنایه از بد رفتاری، بدقیافه
34. :تلاش تحمیلی، خالی شدن درخت از میوه توسط انسان
35. )یک مراسمی بوده است برای طلب باران ، دعای باران عامیانه)
36. : کفش
37. :دارکوب
38. :یکپایی، با لیق دراز(پای بلند و دراز) راه رفتن،
39. : احتمالا یک پارچه یا شیء زرد
40. شاهین
41. :شهاب
42. :کنایه از «از پای درآوردن»
43. کنایه از اینطرف و آنطرف رفتن
44.
45. فتق
46.
47. : بسادگی
48. :گند آب
49.
50. : باشتاب، یک نوع حرکت حیوان
51. : زوزه
52. : ابریشم فروش
53. :کنایه از گریه کردن
54. :کنایه از عدم توان حرکت
55. : همان شَراق
پس از ملاحظاتی که در شعر مرحوم ملا محمدتقی ناهیدی صورت گرفت و کلمات فوق بعنوان کلماتی که کاربرد ندارد و یا کاربرد آنها رو به فراموشی می باشد گردآوری شدند و به نظر خوانندگان رسیدند. نکته ای که بایستی بدان اشاره نمود این است که این کلمات حاصل تلاش کار نگارنده در بیست شعر ابتدایی دیوان بوده و از طرف دیگر نمی توان گفت که تمامی کلماتی که کاربرد آن رو به کاهش بوده و یا اصلا کاربرد نداشته آورده شده است ولی می توان خاطر نشان کرد کلماتی را یافت که بیش از کلمات گردآوری شده فوق ، که کاربرد آنها از بین رفته است. بهرطریق ما در این تحقیق نشان دادیم که این کلمات در اشعار ناهیدی بطور نمونه وجود داشتند و مرحوم ناهیدی با ثبت این کلمات مانع از امحاء این آثار و لغات کهن پارسی در گویش دزفولی شدند. همچنین در طی تحقیقات به این نکته رسیدم که برخی کلمات دزفولی معادل فارسی نداشته و در فرهنگ های لغت نمی توان نشانی از آنها جست و بی شک یاد آور قدمت کهن این گویش می باشد.
1-الفهرست، ابن ندیم ، ترجمه محمد رضا تجدد ابن علی ابن زین العابدین مازندرانی، تهران، چ دوم، بی نا، 1346
2-مقالاتی درباره تاریخ جغرافیایی دزفول، امام سید محمد علی، باهتمام حکمت فرمحمدحسین،دارالمومنین، دزفول، 1382،چ اول
3-کلیات ناهیدی دزفولی، امام سید محمدعلی و همکاران، دزفول، دارالمومنین، چ اول، 1377،
4-فرهنگ فارسی،معین محمد، جلد 3، امیرکبیر، تهران، چ هشتم، 1371
5-فرهنگ صبا، بهشتی محمد، صبا، تهران ، زمستان 70
1ـ الفهرست، ابن ندیم ، ترجمه محمد رضا تجدد ابن علی ابن زین العابدین مازندرانی، تهران، چ دوم، بی نا، 1346، ص 22 به نقل از(مقالاتی درباره تاریخ جغرافیایی دزفول، امام سید محمد علی، باهتمام حکمت فرمحمدحسین، ص 246)
2ـ مقالاتی درباره تاریخ جغرافیایی دزفول، امام سید محمد علی، باهتمام حکمت فرمحمدحسین،دارالمومنین، دزفول، 1382،چ اول ص230
3ـ برای اطلاع بیشتر در مورد گویش دزفولی به کتاب مقالاتی درباره تاریخ جغرافیایی دزفول مراجعه شود.
4 کلیات ناهیدی دزفولی، امام سید محمدعلی و همکاران، دارالمومنین، چ اول، 1377، ص8 مقدمه
5 یادگار من تاریخ سیاسی اجتماعی دزفول، غفاری غفار، ج 2، افهام، دزفول، چ اول،1384 ، ص 58
6ـ همان، ص 59 و 60
7ـ کلیا ت ناهیدی دزفولی، امام سید محمدعلی و همکاران، دارالمومنین، چ اول، 1377، ص17، بیت 9
8ـ همان ، همان ص، بیت 14
9 ـ همان، ص 18، بیت 20
10 ـ همان، ص 35 ، بیت 1
11ـ همان ، بیت11
12 ـ همان، ص36، بیت 21
13 ـ همان، ص 43، بیت1
14ــ همان، بیت 2
15 ـ همان، ص44، بیت4
16 ـ همان، بیت5
17ـ همان، بیت7
18ـ همان، ص45، بیت13
19 ـ همان، بیت 14
20 ـهمان، ص 53، بیت 4
21 ـ همان
22 ـ همان، ص54، بیت9
23 ـ همان،ص56،بیت20
24 ـ همان، بیت23
25ـ همان، ص57، بیت27
26 ـهمان، ص 73، بیت1
27ـ همان، ، بیت3
28 ـهمان، بیت5
29 ـ همان،بیت6
30ـهمان،ص75، بیت14
31 ـهمان، بیت 15
32 ـهمان،بیت16
33 ـاسم بارگاهی در جاده شوش و دزفول به نام جابر صغیر یا جابر انصاری
34 ـهمان، ص 86، شماره 8
35 ـهمان، ص 88، بیت7
36 ـ همان، بیت 10
37 ـ همان، بیت 11
38 ـهمان، ص102، بیت 1
39 ـ همان، بیت2
40ـ همان، بیت6
41ـ همان،ص103، بیت11
42 ـهمان، بیت 12
43ـ همان، ص 105، بیت 22
44ـ همان، ص114، بیت4
45ـ یکی از چهار صورت ورقهای بازی آس است که برآن صورت زنی منقوش است(نظیر بی بی در بازیهای دیگر) (فرهنگ معین، جلد 3، ص 3614)
46ـ همان،بیت5
47ـ همان، ص 115، بیت 8
48 ـ همان،ص139،بیت5
49 ـ همان، ص 141، بیت17
50 ـ همان، ص 170، بیت6
51 ـهمان، ص171، بیت 7
52ـ همان،بیت 8
53 ـهمان، بیت 9
54 ـهمان،ص174، بیت12
55 ـهمان، ص 175، بیت 14
56 ـ فرهنگ صبا، بهشتی محمد، زمستان 70، صبا، تهران، ص 369
پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دزفول پرچمدار مقاومت و آدرس dezfull.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
|
|||||||||||||||||
![]() |